حرکت های داوطلبانه در کشور ما، که به خاطر همکاریهای داوطلبانهی مردم در سالهای اول انقلاب با جهاد سازندگی، بیشتر به نام حرکتهای جهادی شناخته میشود، در واقع نمادی است از حس بشر دوستی و کمک به همنوع که با آمیزههای دینی ما نیز مطابقت کامل دارد.
البته بهدلیل خلأ فعالیتهای عمرانی در سدههای گذشته در ایران، اینگونه فعالیتها بیشتر در حوزهی امور عمرانی نمود پیدا کرده است، اما هر نوع فعالیتی که در راستای کمک به همنوع در راستای رسیدن به حقوق فردی و اجتماعی آن صورت پذیرد، نوعی از حرکت جهادی محسوب میگردد.
این روزها هم در اخبار میخوانیم که فلان هنرپیشه آمریکایی یا بازیکن ورزشی محبوب اروپایی با سفر به یک کشور – به قول خودشان – جهان سوم، سرپرستی کودکی یا حمایت از خانوادهای را به عهده گرفته است و این حرکت او، موجی اجتماعی در حمایت از محرومان ایجاد کرده است. این حرکت شاید با انگیزههای بشردوستانه یا شبیه آن
انجام میشود و با اندکی اغماض میتواند انواع و مصادیقی از کارهای جهادی باشد، به شرط آن که نیت خدایی و الهی در پشت آن وجود داشته باشد.
در کشور ما گروههای جهادی فعالیتهای مختلفی را در مناطق «کم برخوردار» انجام میدهند که در ادامه به بررسی انواع فعالیتهای آنان میپردازیم.
شاید برای خیلیها این سؤال پیش آمده باشد که مسافرت جهادی از کجا آغاز شد؛ داشتم کتاب شهید رجایی را ورق میزدم که به این خاطره رسیدم:
“در سال 1359 که در دبیرستان مفید مسئولیت داشتم ، طرحی ریختم و بچههای دبیرستان را جهت کمک به مردم محروم کردستان به قروه بردم. در سفری که آقای رجایی به کردستان و سنندج
آمده بود ، با اینکه قروه از سنندج فاصله داشت و در مسیر کاهای ایشان نبود ولی آقای صابری می گفت:” آقای رجایی اصرار داشت که باید به فلانی و بچههای دبیرستان مفید سری بزنم.”
اتفاقاً وقتی به آنجا آمده بودند که ما کارمان در همان روز تمام شده و از آنجا حرکت کرده بودیم. با این حال، از کارهایی که بچهها کرده بودند بازدید کرده و خیلی خوشحال شده بودند که یک عده از دانش آموزان از تهران به چنین جایی بیایند و برای رضای خدا کار بکنند. ایشان تصمیم داشت این طرح را پس از بازگشایی مدارس کشور عملی کند که قضیه جنگ پیش آمد. آقای رجایی می گفت: “این، طرح خوبی است و باید در همه مدارس راه بیفتد که جوانان کشور به گوشه و کنار روستاهای مملکت بروند و شرایط مملکت را ببینند و برای مردم و مملکت شان کار کنند.” سیره شیهد رجایی – غلامعلی رجایی (خاطره به نقل از محمدحسین رفیعی طاری)
مسلماً اگر شهید مظلوم رجایی زنده بود، این کار را بهعنوان یک فعالیت اساسی و بنیایی دنبال مینمود. پس از پایان جنگ تحمیلی نیز عدهای از دانشآموختگان این دبیرستان که در روزهای جنگ در کنار هم و در جبهههای نبرد بودند، تصمیم گرفتند در جهت تداوم روحیهی ایثار و جوانمردی این حرکت را از سال 1368 دنبال نمایند.
بهتدریج این حرکت در دبیرستانها و دانشآموختگان دبیرستانهای دیگر تهران نیز همچون سروش، خواجه نصیرالدین طوسی و… ادامه یافت و از سال 1380 این حرکت توسط دانشآموختگان این مدارس در دانشگاههای کشور نظیر امام صادق(ع)، علم و صنعت، تهران، امیرکبیر، سمنان و… راهاندازی شد. در ادامه نیز با رویکرد و توجه ویژه دولت نهم به این حرکت و با نظر ویژه مقام معظم رهبری با تأسیس سازمان بسیج سازندگی، این حرکت در ابعاد وسیعی در کشور عزیزمان پیگیری شد.
در جوامع غربی نیز حرکتهای داوطلبانهای از این دست وجود دارد. سازمانهای خودجوشی که به انجام کارهای عامالمنفعه در حوادث طبیعی (سیل، زلزله، بیماری ها و …) میپردازند یا در خلال رخداد جنگ در سرزمینی دیگر، برای پشتیبانی و حمایت از آسیب دیدگان احتمالی به مناطق درگیری سفر میکنند.